آسمان هنوز هم آبی است؟؟
چند صباحی نبودم و از ترنم محبتتان بی نصیب بودم
در اندیشه های خود گم شده ام
بین حقیقت وجود و وجود حقیقت تداخلی پیش آمده است
از مرگ نمیترسم اما از زندگی دوباره میترسم ، بارها و بارها تکرار اندیشه ها مرا می ترساند
احساس میکنم بر دور تسلسل افتاده ام و دور تسلسل هم باطل است !
من با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم برای حساب های زندگیم به انگشت های پایم و انگشت های دست چند نفر دیگر هم نیاز دارم!!
تازگی ها متوجه شدم تارهایی از موهایم سفید شده اند البته احساس میکنم مدگرا شده اند!!
دلم از بس شور میزند شورش را در آورده است، جدیدا هم ترش و تند میزند!!
چند مدت است که خواب های پریشانی میبینم، باید یک سشوار به این خواب هایم بزنم!!
تا یادم نرفته است باید ریشم را هم بزنم!!